گل خیس

ساخت وبلاگ

امکانات وب

زانو زدم و گل دامنش را بوسیدم

برای اولین بار من اشگ شوق ریختم

آرام خندید و دست گذاشت لای موهام

سر بلند کردم و زانو زد رو به رویم

اشگ گونه هایم را با دست پاک کرد

مرا به آغوش کشید و گریه کرد

گفت سه سال نبودم و با خودت بودی

تو مردی که مرا کامل کامل بخشیدی

گفتم آمده ام تو را با خودم ببرم

من بدون تو غم دارم و مرده م

من سخت گرفتم تو اشتباه انتخاب کردی

وقت آن است که باشم و باشی

حرف ها و نوشته ها را از یاد ببر

به زندگی من بیا و ماتم ببر

۹۶/۰۴/۲۶

فریدون حیدریان

نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 179 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 7:44