رفتنی رفت

ساخت وبلاگ

امکانات وب

در را محکم بست و رفت

به حرف من گوش نداد و رفت

چشمای خیس مرا از پشت پنجره ندید

چمدان به دست رفت و رفت

خواستم داد بزنم نرو نرو

حرف نیامد و زندگیم رفت

پله به پله دویدم و باریدم

پشت سر ماشینش دویدم و رفت

نه جواب تماس داد نه اس ام اس

او برای همیشه گذاشت و رفت

ترس و درد من این بود

‏‎که بدون داد و بیداد و ناسزا رفت

مرا صاحب کشدار ترین روز و شب کرد و رفت

مرا همسفر داغ ترین درد و غم کرد و رفت

حق داشت و حق با او بود

رفتنی سر به راه بود و رفت

۹۶/۰۴/۰۴

فریدون حیدریان

نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 177 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 14:22