مرغ عشق مجنون15

ساخت وبلاگ

امکانات وب

گفتم حالا حالش خوبه گفت چند وقت پیش شقایق تو یه مغازه پوشاک شاگردی میکرد منو شوهرم بهش کمک کردیم یه مغازه واسش زدیم الانم هم شاگرد داره هم باباش آروم شده ببخشید که سر تونو درد آوردم کاری ندارین گفتم نه برید به سلامت گفت خداحافظ گفتم خداحافظ گفت سلام برسون گفتم به کی گفت بچه های فیسبوک گفتم باشه خاله داشت میرفت با خودم فکر میکردم که نه به اون یهو بد و بی را گفتنش نه به این که کلاس گذاشت گفت معذرت
نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 176 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 8:33