... شعر کهنه ...

ساخت وبلاگ

امکانات وب

ما ساده یم ساده

نه رستوران نه کافه

با یه لیوان چای

وسط پل هوایی

او حرف میزند

من شعر

بعد خنده و خنده

با لاک و شعر کهنه

او میرود از یک سو

من میروم از یک سو

او چشم خیس و من خیس

عشق هست و نیست پولی

نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 168 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 22:40