نبودت

متن مرتبط با «مستانه جزایری» در سایت نبودت نوشته شده است

مستانه

  • یه مشت قرص تو دستامه  تنم بی اختیار میلرزه مستانه  همش حس میکنم پوچم  نمیخوام درد بکشم احمقانه  نفس بکشم به خاطر کی  به خاصر چی  زندگی درد بی پایانه  فردای خوب کشک و خیاله  تا زنده هستم همین داستانه  تو آنقدر بیش از حد مهم شدی  که به راحتی آرامش را گرفتی  تو که با همه بیگانه بودی  چرا به غریبه عاشقانه تن دادی  تو که ضربه میزنی  ضربه میخوری  به خودی بزنی  از خودی میخوری  امشب که پایان به من رسیده  میرم به سوی مرگ که مرگ رسیده, ...ادامه مطلب

  • مست

  • مست به من گفت نخور من به او گفتم برو گفت تو را از خود بی خود میکند گفتم ز خود بیزارم هیچ مگو گفت حالت از چه خراب است رفیق گفتم غم ما را به تو چه ای رفیق گفت تندی نکن بگو راز دارم گفتم عهد شکسته و هنوز عهد بسته ام مست جامه درید و زد زیر آواز گفت هر دو هستیم رقاص یه ساز گفتم خشنودی هم درد خودت را دیدی گفت وقتی عاشقی بالا مقامی گفتم با عقل سخن نمیگی گفت سخن دل شنو که محبت گوی گفتم شب های قبل عشق زیبا بود گفت قبل خواب رویای خوش داری,مستر بن,مستر بين,مستكة,مستر كاش,مستند,مستعمل,مستر کارت,مستانه جزایری,مستر شنب,مستنياك ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها